رویای خیس...
اینجا میان خیس ترین رویا نشسته ام و روی خیس ترین کاغذ می نویسم از اشک چشمان آفتاب که به خون کشید قلب آبی دریا را.....
تو لبخند بزن من و چشم هایم بار تمام اشک ها را به دوش می کشیم تو سرگرم ستاره هایت باش من و سنگ ریزه ها این جا باسختی ها سر می کنیم خلاصه... تو هر جا که خوبی بمان من که این جا با یادت خوب خوبم... نظرات شما عزیزان: سه شنبه 28 شهريور 1391
| 3:2 | علوی | |
|
|
.: طراحی قالب وبلاگ : نایت اسکین :. |